سیاست خارجی ایران
این متن شامل 248 صفحه می باشد
سياست برابر پوليتيك (Politique) در زبان فرانسه است كه خود ماخوذ از ريشه لاتيني politicus و يوناني politikos است و از ريشه يوناني polis (شهر) گرفته شده است.
در آن زمان politikos به معني: (هنر و عمل حكومت در كشور)) به كار مي رفت (منظور شهر كشور يا دولت شهرهاي يونان است).
سياست در مفهوم خاص، تدابيري است كه حكومت ها در اداره ي امور كشور و تعيين شكل و محتواي فعاليت خود اتخاذ مي كنند و اين تدابير در دو مجراي داخلي و خارجي معمول مي گردد:
الف – مجراي داخلي: حكومت ها با اتخاذ تدابير سنجيده و متناسب با شرايط مادي و معنوي مشخص، امور كشور را اداره مي كنند تا اعضاء جامعه به وظايف اجتماعي (به مفهوم عام) خود عمل نمايند.
ب-مجراي خارجي: مربوط است به مناسبات حكومت ها با دولت هاي ديگر كه آن را روابط بين المللي گويند و مبتني بر قوانين بين المللي است.
معمولاً امور سياسي متناسب با اوضاع و احوال فرهنگي، اقتصادي و عقيدتي مشترك مردم كشور جريان مي يابد. اصطلاح سياست در امور و پديده هاي سياسي نظير: نهادهاي سياسي، سازمان هاي سياسي، جريان هاي سياسي، عقايد سياسي، مقررات، رسوم و تشريفات سياسي و روابط سياسي مصطلح است و علاوه بر آن در ساير امور به معني ((مشي)) كاربرد دارد مثل: سياست اقتصادي، سياست فرهنگي، سياست كشاورزي، سياست مالي، سياست برنامه ريزي، سياست جمعيتين سياست اجتماعي، و اقتصاد سياسي و …
در يك جامعه باز و پويا كه اعضاي آن از دانش و بينش نسبتاً مطلوبي برخوردارند، درجهي سهيم شدن مردم در امور سياسي كشور بالا است و مشاركت ارادي و آگاهانه انجام مي پذيرد.[1]
سياست در معناي عام
سياست در معناي عام، هرگونه راهبرد و روش و مشي براي اداره يا بهكرد هر امري از امور، چه شخصي چه اجتماعي، ((سياست)) گفته مي شود، چنانكه از سياست اقتصادي، سياست نظامي، سياست مالي، سياست آموزشي و جز آنها سخن مي گوييم.
سياست در معناي خاص:
سياست به معناي خاص، هر امري كه مربوط به دولت و مديريت و تعيين شكل و مقاصد و چگونگي فعاليت دولت باشد، از مقولهي امور ((سياسي)) است. بنابراين، هرگاه از ((سياست))، به معناي خاص، سخن مي گوييم، همواره با دولت، يعني سازمان قدرت در جامعه، كه نگهبان نظم موجود يا پيش برندهي آنست, سروكار داريم. امور سياسي شامل مسائل مربوط به ساخت دولت، ترتيب امور در كشور، رهبري طبقات، مسائل كشاكش بر سر قدرت سياسي ميان حزبها و گروههاي با نفوذ و غيره است.
سياست از ديدگاه ريمون آرون
ريمون آرون فرانسوي، سياست را برابر دو واژهي برنامه، نظر و عمل سياسي و محل تلاقي و برخورد برنامه ها، نظرات و اقدامات سياسي با صحنه ي سياست ميدانست و به نظر او اين دو واژه، لازم و ملزوم يكديگرند, به طوري كه اگر صحنهي سياست مناسب نباشد، نظر و برنامهي سياسي در عمل، نتيجه بخش نميشود و چنانچه نظر و برنامهي سياسي سنجيده و موافق شرايط موجود نگردد از استقبال و كاركرد مورد نظر باز ميماند.
سياست خا رجي
عبارت است از يك استراتژي يا يك رشته اعمال از پيش طرح ريزي شده توسط تصميم گيرندگان حكومتي كه مقصود آن دستيابي به اهدافي معين، در چارچوب منافع ملي و در محيط بين المللي است. سياست خارجي شامل تعيين، اجرا و تامين يك سلسله اهداف و منافع ملي است كه در صحنه بين المللي از سوي دولت ها انجام مي پذيرد. سياست خارجي هم چنين مي تواند ابتكار عمل يك دولت و يا واكنش آن در قبال كنش ديگر دولت ها باشد.
در نهايت مي توان گفت كه در مجموع سياست خارجي دنباله سياست داخلي است. براين مبنا مختصات نظام سياسي از لحاظ ساختاري و رفتاري مي تواند نقش موثري در شيوه تبيين منافع، استراتژي ها و هدف ها ايفاء كند.
سياست خارجي در معناي امروزي آن، همزاد و همراه ((دولت ملي)) است. البته ((سياست خارجي به قدمت نخستين روابط ميان جوامع اوليه است. اما به صورت امروزي آن، از زمان پديدار شدن نظام دولت هاي اروپايي در سده هفدهم، وجود داشته است.)) توضيح اين كه، نظير ديگر ويژگيهاي دولت ملي، ابتدا ردپاي اين مقوله را در دولت هاي مستقل اميرنشين اروپايي بايد جست.
سياست خارجي به معناي امروزي، به دنبال حق ((حاكميت)) دولت ها مطرح مي گردد. در شرايط مزبور، به قول مورگنتا: ((سياست خارجي كشورها در حقيقت ملي نبود، بلكه دودماني محسوب ميشد و احساس يگانگي با قدرت و خط مشيهاي فرد پادشاه وجود داشت. اما با قدرت و سياستهاي يك تجمع مانند ملت, احساس يگانگي نميشد. همان گونه كه گوته در زندگينامه خود ميگويد:((همه ما براي فردريك (كبير)ابراز احساسات مي كرديم، اما به پروس اهميتي نميداديم.))[2]
سياست خارجي از ديدگاه اسلام
الف) بخش اول سياست تاثير بر ساير ملتها به مشاركت در برقراري نظم و جلوگيري از ظلم به آنان است، چون انسانيت يك وحدت واحدي است و انسان از اين نظر كه انسان است، خدمت انسان ديگر بر او لازم است بدون نظر به نظامهاي حاكم و دولتها. خداوند مي فرمايد: ((چه مي شود كه شما در راه خدا و براي نجات مستضعفين مبارزه نمي كنيد))[3]
ب)بخش دوم سياست كوششي در جلوگيري از تاثير دولتهاي خارجي در كشور اسلامي، چون اگر دولت مركزي در جلوگيري از اثر گذاشتن در كشور دخالت نكند، حكومت خارجي به انواع مختلف در كشور اثر می گذارد[4] و موجب تضعيف اقتدار كشور و مسلمانان خواهد شد.
[1]-آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، چاپ گلشن، انتشارات سهروردی، تهران، 1366، ص 213
[2] -علی بابایی، غلامرضا، پیشین، ص 360
[3] سوره نساء، آيه: 77
[4] شيرازي، سيد محمد، سياست از ديدگاه اسلام، ج 1، ترجمه باقر فالي – دكتر عبدالصاحب يادگاري، نشر انديشههاي اسلام، قم، 1361.
:: موضوعات مرتبط:
علوم انسانی ,
علوم سیاسی ,
,
:: برچسبها:
سیاست خارجی ایران ,